مقاله تألیف قلوب و سیاست تحت فایل ورد (word)
مقاله تألیف قلوب و سیاست تحت فایل ورد (word) دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله تألیف قلوب و سیاست تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تألیف قلوب و سیاست تحت فایل ورد (word)
چکیده
مقدمه
1- چارچوب مفهومی
2 وجوه نسخ و عدم نسخ حکم تألیف قلوب
1-2 دیدگاه فقهای امامیه
2ـ2 دیدگاه فقهای عامه
3عرصهها و شواهد پیوند «تألیف قلوب» با «سیاست»
1-3 اصالت مهرورزی در سیاست اسلامی
2-3 بهرهمندی سیاست اسلامی از هویت و اهداف متعالی
3-3 گستره و تنوع اصناف تألیفشوندگان
4- 3 وجوه دال بر امکان اجرای حکم تألیف در عصر غیبت
5-3 وظایف حکومت اسلامی
نتیجه گیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله تألیف قلوب و سیاست تحت فایل ورد (word)
ابن منظور، محمدبن مکرم (1414ق)، لسان العرب، چ سوم، بیروت، دار الصادر
ابن هشام (بیتا)، السیره النبویه، تحقیق محیالدین عبدالمجید، بیروت، مطبعه السعاده
ابى فراس، ورام بن(بیتا)، مجموعه ورام، قم، مکتبه الفقیه
ارسطو (1364)، سیاست، ترجمه حمید عنایت، چ سوم، تهران، شرکت سهامی انتشار
انصارى، مرتضى (1415ق)، کتاب الزکاه (للشیخ الأنصاری)، قم، کنگره بزرگداشت
بحرانى، یوسفبن احمدبن ابراهیم (1405ق)، الحدائق الناضره فی أحکام العتره الطاهره، تصحیح محمدتقى ایروانى و سیدعبدالرزاق مقرم، قم، انتشارات اسلامى
تمیمی آمدی، عبدالواحدبن محمد (1366)، غرر الحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامى
جزیرى، عبد الرحمن و دیگران (1419ق)، الفقه على المذاهب الأربعه و مذهب أهل البیت، بیروت، دارالثقلین
جعفری، محمدتقی (1379)، حکمت اصول سیاسی اسلام، چ سوم، تهران، بنیاد نهج البلاغه
جوادی آملی، عبدالله (1383)، نسبت دین و دنیا، تحقیق و تنظیم علیرضا روغنی موفق، چ سوم، قم، اسراء
حاجی صادقی، عبدالله (1386)، فلسفه و نظام سیاسی اسلام، چ دوم، قم، زمزم هدایت
حرّ عاملى، محمدبن حسن (1409ق)، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آلالبیت
حسنزاده آملی، حسن (1383)، دروس معرفت نفس، چ دوم، قم، الف. لام. میم
حلى، حسنبن یوسفبن مطهر(1413ق)، مختلف الشیعه فی أحکام الشریعه، چ دوم، قم، انتشارات اسلامى
ـــــ (1412ق)، منتهى المطلب فی تحقیق المذهب، مشهد، مجمع البحوث الإسلامیه
حلّى، نجمالدین جعفربن حسن (1407ق)، المعتبرفی شرح المختصر، تصحیح محمدعلى حیدرى و دیگران، قم، مؤسسه سیدالشهداء(ع)
حلى، محمدبن منصوربن احمد (1410ق)، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوى، چ دوم، قم، انتشارات اسلامى
خوئى، سیدابوالقاسم (1410ق)، منهاج الصالحین، چ بیست و هشتم، قم، مدینه العلم
ـــــ (بیتا)، موسوعه الإمام الخوئی (شرح استدلالى عروه الوثقى)، بیجا، بینا
دال، رابرت (1364)، تجزیه و تحلیل جدید سیاست، ترجمه حسین ظفریان، تهران، مترجم
راغب اصفهانى، حسینبن محمد (1412ق)، المفردات فی غریب القرآن، تصحیح صفوان عدنان داودى، بیروت، دارالعلم
روزنتال، اروین.آی. جی (1387)، اندیشه سیاسی اسلام، ترجمه علی اردستانی، تهران، قومس
سبزوارى، سیدعبدالأعلى (1413ق)، مهذّب الأحکام فی بیان الحلال والحرام، چ چهارم، قم، دفتر آیتالله سبزوارى
شریعتی، روحالله (1387)، قواعد فقه سیاسی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
شکوری، ابوالفضل (1377)، فقه سیاسی اسلام، چ دوم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی
صدوق، محمدبن على (1413ق)، من لا یحضره الفقیه، چ دوم، قم، بینا
طباطبائى، سیدعلىبن محمدبن ابى معاذ (1418ق)، ریاض المسائل فی تحقیق الأحکام بالدلائل، تحقیق و تصحیحِ محمد بهره مند و دیگران، قم، مؤسسه آلالبیت
طباطبائی، سیدمحمدحسین (1374)، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سیدمحمدباقر موسوى همدانى، قم، جامعه مدرسین
طبرسى، فضلبن حسن (1372)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، چ سوم، تهران، ناصرخسرو
طریحى، فخرالدین (1416ق)، مجمعالبحرین، تصحیح سیداحمد حسینى، چ سوم، تهران، کتابفروشی مرتضوی
طوسی، محمدبن حسن (1407ق)، تهذیب الاحکام، چ چهارم، تهران، دارالکتب الاسلامیه
ـــــ (1387ق)، المبسوط فی فقه الإمامیه، تحقیق سیدمحمدتقى کشفى، چ سوم، تهران، المکتبه المرتضویه
عالم، عبدالرحمن (1386)، بنیادهای علم سیاست، چ هفدهم، تهران، نی
عاملی (شهید اول)، محمدبن مکی (1412ق)، البیان، تصحیح شیخ محمد حسون، قم، محقق
عاملى (شهید ثانى)، زینالدینبن علىبن احمد (1410ق)، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، تحقیقِ سیدمحمد کلانتر، قم، کتابفروشى داورى
عراقى، آقا ضیاءالدین (1414ق)، شرح تبصره المتعلمین، تصحیح شیخ محمد حسون، قم، انتشارات اسلامى
عنایت، حمید (1384)، بنیاد فلسفه سیاسی غرب، چ چهارم، تهران، زمستان
فراهیدى، خلیلبن احمد (1410ق)، العین، چ دوم، قم، الهجره
قرضاوی، یوسف (1401ق)، فقه الزکات، چ ششم، بیجا، موسسه الرساله
کلینی، محمدبن یعقوب (1413ق)، اصول کافی، بیروت، دارالاضواء
ماکیاولی، نیکولو (1374)، شهریار، ترجمه داریوش آشوری، چ دوم، تهران، کتاب پرواز
مجلسی، محمدباقر (1362)، بحارالانوار، بیجا، دارالکتب الاسلامیه
محمدی ریشهری (1370)، محمد، مبانی شناخت، چ سوم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی
مصباح، محمدتقى (1378)، نظریه سیاسى اسلام، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)
مصطفوى، حسن (1402ق)، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، مرکز الکتاب للترجمه و النشر
مغنیه، محمدجواد (1421ق)، الفقه على المذاهب الخمسه، چ دهم، بیروت، دارالجواد
ـــــ (1421ق)، فقه الإمام الصادق(ع)، چ دوم، قم، انصاریان
مفید، محمدبن محمد نعمان (1413ق)، المقنعه، قم، بینا
مکارم شیرازی، ناصر و دیگران (1374)، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیه
ـــــ (1411ق)، القواعد الفقهیه، چ سوم، قم، مدرسه امام امیرالمؤمنین(ع)
موسوی بجنوردى، سیدمحمدحسن (1419ق)، القواعد الفقهیه، تصحیح مهدى مهریزى و محمدحسن درایتى، قم، الهادی
موسوی خمینی، سیدروحالله (1386)، صحیفه امام، چ چهارم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)
ـــــ (1378)، ولایت فقیه، چ نهم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)
ـــــ (بیتا)، تحریر الوسیله، قم، دارالعلم
منتظری، حسینعلی (1413ق)، کتاب الزکات، قم، تفکر
مهیار، رضا (1410ق)، فرهنگ ابجدى عربى- فارسى، تهران، اسلامى
نجفى، محمدحسن (بیتا)، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، تصحیح عباس قوچانى، چ هفتم، بیروت، دارإحیاء التراث العربی
نوروزی، محمدجواد (1385)، نظام سیاسی اسلام، چ دهم، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)
چکیده
تألیف قلوب، برگرفته از یک فرع فقهی در بحث اصناف مستحقان زکات است که ریشه قرآنی دارد. کاربرد «تألیف قلوب» دلجویی از برخی مشرکان یا منافقان و حتی گروههای خاص از مسلمانان با هدف جلب همکاری سیاسی افراد و جریانها
با نظام و امت اسلامی یا دفع توطئهها و تهدیدات است. برخلاف دیدگاه تقلیلگرایانه منسوخ بودن سهم تألیفشوندگان یا عدم امکان اجرای این حکم در عصر غیبت، در این پژوهش بر نکات زیر تأکید میشود: از دیدگاه بیشتر فقهای فریقین، پس از عصر پیامبر(ص) نیز این فرع فقهی از پویایی و بقا برخوردار است و در عصر غیبت، امکان عمل و زمینه اجرا دارد. «تألیف قلوب»، هماهنگ با اهداف سیاسی اسلام است و پیوند وثیق و مؤثر با سیاستورزی و دیپلماسی اسلامی دارد. پیوند سیاست اسلامی با «تألیف قلوب»، در هر دو عرصه «سیاست داخلی» و «سیاست خارجی»، و در هر عصر و زمان قابل اثبات و اجرا میباشد
کلیدواژهها: تألیف قلوب، سیاست، فقه سیاسی، زکات، دیپلماسی
مقدمه
سیاست، واقعیتی مهم و اجتنابناپذیر در عرصه زندگی بشری است. به موازات برداشتهای متفاوت از ماهیت و تبیین اهداف و روشهای اجرا و راهبردهای بهکارگیری این پدیده، در مقام اجرا و کاربرد سیاست در عرصه اجتماع نیز شیوههای مختلف و رویههای متفاوتی برای آن توصیه و مشاهده میشود
پرسش اساسی اینجاست که نگاه اسلام به شیوهها و راهبردهای عملیاتی سیاست چیست؟ بهویژه دانش فقه که عهدهدار ساماندهی رفتار فردی و اجتماعی بندگان است، در این خصوص چه موقف و راهبردی خواهد داشت؟
این پژوهش، صرفاً به بررسی گوشهای از راهبردهای فقهی در عرصه سیاسی، از زاویه فرع فقهی «تألیف قلوب» میپردازد. اهمیت گزینش این فرع فقهی از آن جهت است که همانگونه که ریشه و خاستگاه همه رفتارهای ارادی انسان، قلب و ضمیر وی است، رفتار سیاسی و اهداف سیاست در نگاه اسلامی نیز در تعامل نزدیک با جانها و قلبهای بشری معنا و عینیت مییابد و در همراهی با آرمانها و شور و شعور درونی سیاستورزان تحلیلپذیر میشود. ویژگی «سیاست انسانی- الهی» که با «تألیف قلوب» سازگار است، آن است که غالباً با تساهل و مهرورزی سیاسی همراه است و تلاش دارد تا با ایجاد پیوند عاطفی مرید و مرادی میان شهروندان و شهریاران استوار شود
اسلام، برخلاف اتهامزنیهای دشمنان و کجاندیشیهای جاهلان که درصدد ارائه چهره خشن از آناند، آیین مهرورزی است؛ از اینرو، نشانههای اهتمام به سیاست نرم و الفتآفرین در آموزهها و احکام آن بهوفور یافت میشود. «تألیف قلوب» از آن جمله و در رأس آنها قرار دارد که از آن میتوان به راهبرد سیاست دلجویی و مهرورزی اسلام نیز تعبیر کرد
بنابراین، اثبات میزان اهمیت و کارآمدی فرع فقهی «تألیف قلوب» در عرصه سیاسی، و میزان تعامل آن با پدیده اجتماعی «سیاست» بر مبنای اندیشه دینی، در نوع خود مسئل مهم و بدیع است که پرداختن به آن در دوران معاصر، از جهات مختلف موردنیاز و سودمند خواهد بود. با پرداختن به این مسئله، هم مصادیق عینی این تعامل در عصر حاضر بهصورت کاربردی برای متولیان امور سیاسی گوشزد میشود و هممیتوان سیمای گفتمان مهرورزی اسلام را در انتخاب راهبردهای سیاسی و حتی روشهای نفوذ و دیپلماسی عمومی آشکار کرد
1- چارچوب مفهومی
سیاست: از این واژه برداشتهای متفاوت به عمل آمده است. معادل لاتینی این واژه، Politic از ریشه لاتینی polis بهمعنای شهر، شهروندی، قانون اساسی یا ساختار حقوقی است.(عالم، 1386، ص23)
سیاست، به ارشاد و هدایت به راه معنا شده است.(مهیار، 1410ق، ص469) معانی دیگری چون حکومت، ریاست، داوری، امر و نهی، سزا و تنبیه، پرورش و پروراندن، و تدبیر نیز برای سیاست ذکر گردیده است
واژه «سیاست»، در اصل واژهای عربی است. برخی واژهشناسان گفتهاند که واژه «سائس»، در اصل بر کسی که ادارهکننده و تربیتکننده چهارپایان باشد به کار میرود؛ ازاینرو مدیریت اجتماعی انسانها که وظیفه «والیان» است نیز به آن قیاس گردیده و از «ولایت» به سرپرستی رعیت و مدیریت امور آنان تعبیر شده است.(فراهیدى، 1410ق، ج7، ص336) اهل لغت، اشتقاق دیگر از این ماده را که «سَوس» به فتح حرف اول است، بهمعنای ریاست و قیام به امر نیز دانستهاند.(ابن منظور، 1414ق، ج 6، ص108)
در تعریف سیاست گفتهاند: «السِّیاسه: القیامُ على الشی ء بما یُصْلِحه. والسیاسه: فعل السائس.» (همان) همچنین گفتهاند: سیاست، طلب صلاح و خیر مردم و راهبریشان به شاهراه نجات در کوتاهمدت و بلندمدت است. برخی آگاهان به لغت عرب، با اشاره به همین معنای سیاست، به توصیفی درباره امامان معصوم(ع) در زیارت جامعه کبیره اشاره میکنند که خطاب به آنان آمده است: «أنتم; ساسه العباد.» (مجلسی، 1362، ج91، ص36؛ طوسی، 1407ق، ج6، ص95) در این تعبیر، از ائمه معصومین(ع) به سیاستمداران که متولیان امر هدایت و ارشاد مردماند، یاد شده است.(طریحى، 1416ق، ج4، ص78) پس منظور از «سیاست» در این پژوهش، مفهوم جامع است که ارکان آن را ریاست، حکومت، تدبیر، هدایت و ارشاد تشکیل میدهند
تألیف قلوب: «تألیف» از ریشه «إلف» به کسر، بهمعنای اجتماع یا پیوستن به جمع و ضمیمه کردن دو جزء کنار هم، (فراهیدى، 1410ق، ج 8، ص336) همراه با التیامبخشى، انس، دوستی، همبستگی و مهرورزی با دیگران است؛ چنانکه به جمع کردن امور بیگانه از هم و یا ایجاد احساس همبستگی و پیوند میان دو قشر و گروه متفاوت نیز اطلاق میشود
این واژه درباره کسى یا چیزى که مورد محبت و الفت قرار گیرد نیز بهکار مى رود. برخی با اشاره به همین معنا به این آیه تمسک میجویند: «إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ.» (آلعمران: 106)
بنابراین، «تألیف» در اصل بهمعنای انس، و پیوند معنوی و روحی روانی و عاطفی است که بین انسانها به وجود میآید. در آیات 103 آل عمران و 63 انفال، تألیف به همین معنا به کار رفته است
«قلوب» جمع قلب، بهمعنای دگرگون ساختن و وارونه نمودن است. قلب در لغت بهمعنای دل(مهیار، 1410ق، ص705) یا قطعهای گوشت از بدن نیز معنا شده است.(فراهیدى، 1410ق، ج 5، ص170) گاهی از «قلب انسان»، مسائل متعلق به آن، مانند روح، علم، شجاعت، خرد و دیگر صفات نفسانی انسان نیز اراده میشود.(راغب اصفهانى، 1412ق، ص681) در اصطلاح عامیانه و طبی، عضوی کوچک از بدن که عمل تلمبه خون را بر عهده دارد، شناخته میشود. مردم هنگام اظهار محبت یا احساس غم و شادی به آن اشاره میکنند.(محمدی ریشهری، 1370، ص207)
قلب در اصطلاح قرآنی، به چند معنا بهکار رفته است. 1 عقل؛ امام کاظم(ع) با اشاره به آیه 37 سوره طلاق، به هشامبنحکم توضیح میدهد که مراد از قلب در این آیه، عقل و خرد است؛ (کلینی، 1413ق، ص64) 2 روح و نفس انسانی؛(طباطبائی، 1374، ج2، ص224؛ مصباح یزدی، 1378، ص264) مانند این آیه: «نزل به الرّوح الامین علی قلبک.»(شعراء: 194) ازاینرو گفتهاند که پیامبر(ص) با روح خود وحی را دریافت و به آن شناخت پیدا کرد.(طباطبائی، 1374، ج15، ص482–483؛ محمدی ریشهری، 1370، ص207–221)
معنای موردنظر از قلب در بحث تألیف قلوب نیز همین معنای روح است. شاهد این سخن نیز روایتی است که در آن، سخن از اقبال و ادبار دلها مطرح است.(ر.ک: طریحى، 1416ق) قلب بهمعنای روح، کانون میل و رغبتها، محبت یا نفرتها، و مرکز احساسات و عواطف است
نتیجه: «تألیف قلوب» عنوانی مرکب و برگرفته از کاربرد قرآنی «مؤلفه قلوبهم»، بهمعنای «تألیفشوندگان به نیکی است.»(طریحى، 1416ق، ج5، ص26) این ترکیب دارای مفهوم اصطلاحی با کاربرد فقهی است که برگرفته از آیه 60 سوره توبه و یادآور حکم شرعی به نام «سهم مؤلفه قلوبهم» در باب زکات است. «مؤلفه قلوب» عنوانی است برای گروهی از انسانها که یک صنف از اصناف هشتگانه مستحقان زکاتاند که با هدف جلب و جذب آنان بهسوی اسلام یا دفع خطرشان، با استفاده از این سهم از زکات مورد حمایت مالی مسلمانان و حاکم اسلامی قرار میگیرند
2 وجوه نسخ و عدم نسخ حکم تألیف قلوب
در بدو ورود، نیازمند اشارهای هرچند گذرا به بحث مهم مقدماتی خواهیم بود و آن اینکه سرنوشت فعلی «سهم تألیفشوندگان» بهلحاظ نسخ یا بقای آن پس از عصر نبوی، از دیدگاه فقهای خاصه و عامه در چه وضعیتی است
1-2 دیدگاه فقهای امامیه
بیشتر فقهای امامیه بر این باورند که حکم تألیف قلوب نسخ نشده و پس از پیامبر(ص) نیز باقی است. یکی از مهمترین ادله ایشان بر عدم نسخ نیز عدم دلیل بر نسخ است، آنان هیچ دلیل قانعکنندهای ندارند؛ بلکه صرفاً به برخی حدس و گمانها یا توجیهات شخصی از برخی رویدادها و عملکردهای دوران پس از رحلت پیامبر(ص) روی آوردهاند که نمیتوان برای اثبات نسخ یک حکم منصوص قرآنی به چنین توجیهاتی اعتماد کرد
علّامه حلی(ره) با اشاره به دیدگاه مخالف ـ که حنفیها هستند ـ آورده است که آنها به این دو دلیل تمسک جستهاند: «1 لظهور الإسلام وقوّه شوکته؛ 2 ولانّ الصحابه لم یعطوا شیئاً من ذلک بعد الرسول(ص).»(حلى، 1412ق، ج 8، ص342) قائلین قول به بقای این حکم که طرف مقابل ابیحنیفهاند نیز به دو دلیل دیگر تمسک جستهاند: 1 اقتدا به سیره پیامبر(ص)؛ 2 استشهاد به سیره صحابه؛ مانند «ابیبکر» که به «عدیبنحاتم» سی نفر شتر از زکات شتران خودش را برگرداند و از باب تألیف به ایشان داد.(حلى، 1412ق، ج 8، ص342)
پاسخهای فقهای شیعه به توجیهات ابوحنیفه و هوادارانش نیز قابل توجه است؛ از جمله اینکه گفتهاند: برخلاف تصور ابوحنیفه، اسباب تألیف هنوز باقی است و تاهنگامی که سبب باقی باشد، مسبب که حکم است نیز دوام مییابد. «وقال فقهاء الشیعه أنه باق ما دام على وجه الارض غیر مسلم و مناوئ للإسلام، إذ محال ان یسقط المسبب مع بقاء سببه، و یرتفع المعلول مع وجود علته.»(مغنیه، 1421ق، ج 2، ص82) از اینرو، بسیاری از فقهای معاصر امامیه در کتب فتواییشان، به صراحت بر بقا و دوام این حکم در این زمان و عدم سقوط آن، حکم کردهاند؛ مانند امام خمینی(ره) که فرمودهاند: «الرابع- المؤلفه قلوبهم؛ وهم کفار الذین یراد ألفتهم إلى الجهاد أو الإسلام، والمسلمون الذین عقائدهم ضعیفه؛ فیعطون لتألیف قلوبهم. والظاهر عدم سقوطه فی هذا الزمان.» (موسوى خمینى، بیتا، ص336)
البته از برخی ظواهر کلمات عدهای از فقهای شیعه، مانند شیخ صدوق در من لایحضره الفقیه، و شیخ طوسی در المبسوط، نیز استفاده میشود که به سقوط این حکم پس از پیامبر(ص) گرایش داشتهاند. شیخ صدوق میفرماید: «وَسَهْمُ الْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ سَاقِطٌ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)»؛ (صدوق، 1413ق، ج 2، ص6) ولی این احتمال وجود دارد که شاید منظور ایشان از سقوط این سهم پس از پیامبر(ص)، بهمعنای فراهم نبودن شرایط و فقدان زمینه انجام و اجرای این حکم است که بیشتر، از نبود اجراکننده این حکم یا مبسوطالید نبودن کسانی که شایستگی اجرای این حکم را داشته باشند، ناشی میشود؛ نه آنکه اصولاً اصل حکم نسخ شده باشد!
طبرسی(ره) در مجمعالبیان پس از بیان اختلاف دیدگاهها بر سر بقا و عدم بقای این حکم پس از پیامبرr، میفرماید: حدیثی از امام باقر(ع) دال بر بقا میباشد؛ جزآنکه مشروط شده است به اینکه امام عادل وجود داشته باشد تا با این سهم، تألف بجوید. (طبرسى، 1372، ج 5، ص65؛ بحرانی، 1405ق، ج 12، ص179)
کلمات کلیدی :